یکی بود یکی نبود، یه مرد بزرگ بود به اسم حاج همت. حاج همت خیلی جوان بود، اما دلش مثل شیر بود. وقتی جنگ شد، حاج همت رفت تا از کشورش دفاع کنه. اون یه فرمانده خیلی خوب بود و همه سربازهاش خیلی دوستش داشتن.
حاج همت خیلی کارهای بزرگ انجام داد. اون خیلی شجاع بود و هیچ وقت از جنگ نمی ترسید. اما اون فقط شجاع نبود، خیلی مهربون هم بود. همیشه به فکر سربازهاش بود و سعی میکرد بهشون کمک کنه.
تو این کتاب قشنگ، ماجراهای خیلی جالبی از زندگی حاج همت رو میخونیم. میفهمیم که چرا همه حاج همت رو دوست داشتن و چرا اون یه قهرمانه.
در مقدمه این کتاب ارزشمند می خوانیم
شاید هرگز به ذهن هیچ کس خطور نمیکرد نوزادی که همگان فکر میکردند در شکم مادر از دست رفته است!
و با عنایتی شبیه به معجزه زندگی اش حفظ شده بود در آینده ای نه چندان دور تبدیل به مردی بزرگ و تاثیرگذار در تاریخ ایران اسلامی و هشت سال دفاع مقدس شود که به بلندترین درجات انسانی و الهی دست یافت.
مردی که نامش حاج ابراهیم همت از شهرضای اصفهان به بلندای کوه های باشکوه ،وطن بلند آوازه شد و در تاریخ ایران سرافراز ، ماننده ستاره ای درخشان و فروزان باقی ماند.
آنچه می خوانید بخشهایی از زندگی کوتاه اما پربار جوان ۲۹ ساله ایست که همواره در اندیشه اش برای خدمت به خلق و رضایت خداوند در تلاش بود و در این راه از جان عزیز و ارزشمندش مایه گذاشت باشد که روح با عظمتش شفیع ما در محضر خداوند رحمان باشد.
آمین
در یکی از داستانهای کتاب می خوانیم
ابراهیم مؤدبانه روی صندلی نشست و بی معطلی شروع به توضیح شرایط سخت زندگی مردم سیستان کرد برای ساختن حمام و مسجد که از نیازهای اولیه مردم بودند به کمک مالی نیاز داشت.
از وقتی که سپاه تشکیل شده بود و ابراهیم وارد آن شده بود یک لحظه هم آرام ننشسته بود.
وقتی خدمت در سیستان و بلوچستان را انتخاب کرده بود میدانست در راه سختی قدم گذاشته است.
صحبتهای ابراهیم که تمام شد نگاه آیت الله بهشتی به قطرات اشکی افتاد که از گوشه چشم ابراهیم سرازیر شده بودند بهشتی مهربانی ابراهیم را تحسین کرد و گفت: «پسرجان از این جور مسائل در کشور زیاد داریم این تازه اول راه است.
محکم باشید!
حرف بهشتی برای همیشه در ذهن ابراهیم ماند.
تلاشهایش در سیستان تا حد زیادی به بار نشسته بود که مأموریت مبارزه با ضد انقلاب های کردستان پیش آمد حالا دیگر ابراهیم را که بین نیروها به سخت کوشی مشهور شده بود برادر همت صدا میزدند در کردستان فرماندهی آموزش نیروهای عملیاتها را به او سپردند فرماندهی جوان که خودش تمام محوطه ی پادگان را آب و جارو میکرد و خیلی زود نام و آوازه اش میان نیروها و سربازان میهن پیچید.
چرا این کتاب رو بخونیم؟
- داستانهای جذاب: این کتاب پر از داستانهای هیجانانگیز و خواندنیه.
- آشنایی با یک قهرمان: با خوندن این کتاب، با حاج همت، یک مرد بزرگ و شجاع آشنا میشیم.
- یادگیری از یک قهرمان: حاج همت به ما یاد میده که باید همیشه شجاع، مهربون و درستکار باشیم.
- تصاویر قشنگ: این کتاب پر از تصاویر قشنگ و رنگیه که داستان رو جذابتر میکنه.
حرف آخر
اگر دوست داری با یه قهرمان واقعی آشنا بشی و داستانهای هیجانانگیز بخونی، کتاب حاج همت بهترین انتخاب برای توئه. این کتاب بهت یاد میده که همیشه به خودت و کشورمون افتخار کنیم.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.